1/152
Looks like no tags are added yet.
Name | Mastery | Learn | Test | Matching | Spaced |
---|
No study sessions yet.
مشي
راه رفتن
مشّي
راه بردن
تمشي
گشت و گذار کردن
طلب
طلب کردن
طالب
طلب کار بودن
ضغط
فشار آوردن
عدّل
درست کردن
ضبّط
ردیف کردن/راست و ریست کردن
استوي
شدن
صار
شدن
كلّف
هزینه برداشتن
عذّب
اذیت کردن
استقبل
پذیرا بودن
كسر
شکستن
عَوِّر
درد کردن
صرَّف
خرج کردن
ضحك
خندیدن
ضحك علي
کلاه گذاشتن
ربط
بستن (کمربند/مو)
نقل
منتقل کردن
فضّل
ترجیح دادن
عرف
شناختن/دونستن/بلد بودن
عرّف
شناسوندن
نادي
صدا کردن
سلّف
قرض گرفتن
نسي
فراموش کردن
طوّر
به روز رسانی کردن
درس
درس خواندن
درّس
درس دادن
زعَل
ناراحت شدن
زعَّل
ناراحت کردن
طلّع
بیرون کردن
حرق
سوختن
حرّق
سوزاندن
شرّب
نوشاندن
اکل
خوردن
اكّل
خوراندن
سكن
سکونت کردن
سكّن
سکونت دادن
سمع
شنیدن
غيّر
عوض کردن
بدّل
عوض کردن
كتب
نوشتن
ساعد
کمک کردن
اتصل
تماس گرفتن
سوّي
انجام دادن
فكّر
فکر کردن
طنّ
فکر کردن
خاف
ترسیدن
قتل
کشتن
ذبح
قربانی کردن
خصّ
ربط داشتن
عجب
خوش آمدن
كره
بد آمدن
شعّل
روشن کردن
خلّي
گذاشتن/اجازه دادن/مجبور کردن
حط
گذاشتن(فیزیکی)
جاب
آوردن
فطر
صبحانه خوردن
تغدِّه
نهار خوردن
تعشة
شام خوردن
قدر
تصمیم گرفتن
متعوِد
عادت داشتن
باع
فروختن
ذکر
یاد آمدن
ذكّر
یادآوری کردن